تو سالن آرایشگاه بودم و آماده شدم ب عشقم زنگ زدم گفتم ک آماده شدم اومد بام لب گرفت وبعد رفتیم آتلیه و بعد آن رفتیم تالار وقتی میخواستیم وارد تالار بشیم دم در ورودی پدر مو دیدم با عشقم برگشتم و پدرم رابغل کردم و دوباره وارد سالن تالار شدم و منو عشقم باهم عروسی کردیم
روز عروسیه منو عشقم بود وب تالار رفتیم پدرم را در حیاط تالار دیدم آن را بغل کردم و گریه کردم سپس ب من گفت برو بابا امروز عروسیته و سپس منو عشقم وارد تالار شدیم و ازدواج کردیم
إن رأى كأنه تزوج بامرأة ميتة، ورأى أنها حية، ودخل بها ولم يمسها، لكنه تحول إلى دارها واستوطنها، دلت رؤياه على موته وكذلك رؤيا المرأة، جارية مجرى رؤية الرجل في كل ذلك.
إن الله أعلى و أعلم وأدرى ومانحن سوى موقع لعرض ماتم جمعه من الأنترنت ولانؤكد صحة ماتم جمعه